کد مطلب:316709 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

قطع دست
نوشته اند كه در زمان حكومت مجدالاملك یكی از حكام قاجار، میرزا محمد خان ارباب كه از خان های معروف بود زن متولی را می بیند و برای باج گرفتن او را متهم می كند و سخنان نادرست به او نسبت می دهد تا از این راه پولی به دست آورد. سپس آن زن زیر بار چنین كاری نمی رود و از دادن پول امتناع می ورزد. آن گاه آن مرد بی حیا به سوی آن زن دست دراز می كند؛ ولی آن زن از دست او فرار می كند و به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام می رود و با گریه و زاری و تضرع ضریح حضرت را می گیرد و از آقا كمك می طلبد زن می گوید: یا ابوالفضل! در پناه تو هستم به فریادم برس؛ اما آن مرد بی حیا و ستمكار، با كمال بی ادبی نسبت به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام وارد می شود و دست زن را می گیرد و از حرم بیرون می آورد و با زور از او پول می گیرد. در این هنگام خادمان حرم خواستند در برابر این مرد بی حیا بایستند و از پناهنده ی حرم دفاع كنند، اما آقا ابوالفضل علیه السلام انتقام آن زن را از آن مرد گرفت. آن مرد ستمكار وقتی با میرزا محمد خان سوار ماشین بودند و به نجف اشرف می رفتند، در مسیر راه با



[ صفحه 115]



خودروی دیگری برخورد می كند و بر اثر این حادثه دست خود را از دست می دهد و دستانش كاملا خورد می شود و هنگامی كه او را برای مداوا نزد پزشك می برند پزشكان از معالجه او عاجز می شوند و دست او را قطع می كنند. [1] .


[1] الوقايع و الحوادث، ج 3، ص 38.